یه تصادفی عادی نبوده. خودکشی بوده. نامهاشو لای کتاب تک گوییهای کلاسیک برای ن پیدا کردم. امادگی اینجا نوشتنشو ندارم. آمادگی ندارم به خانواده و دوستاش بگم. اصن بگم؟ خدایا این رودخونهی خروشان که منو بدون قایق و پارو و حتی یه تیکه درخت که بتونم بهش پناهنده شم توش رها کردی چیه؟ امتحانه؟ کاش قویتر از این بشم.
درباره این سایت