واسه مراسمت نتونستم بیام. دوست دارم بدونم روحت الان کجاست. دیدن لست سین تلگرامت که دیگه آنلاین نمیشه و عکس پروفایلت که تا ابد اون کودک خالص و مهربون میمونه اذیتم میکنه. یادم میاد اون روز رو که همه های بودیم و داشتیم در مورد تشییع جنازت حرف میزدیم. در مورد پرواز روحت از بالای سرمون و فحشهایی که به آدما میدی. چه دنیای ستمگری. کی فکرشو میکرد بعد از یک سال تو دقیقا همون طوری که خواستی بمیری و هیچ کدوم از ما تو مراسمت نباشیم که های کنیم و برات دست ت بدیم و روح تو بهمون فاک بده چون هنوز زندهایم. عشقت قفل میشه توی یه باکس کوچیک از خاطرات، بیرون قلبم، روی میز مطالعه. توی همون باکسی که قرار بود خاکسترت ریخته بشه.
و قصهی تو همین جا تموم شد عزیزم.
درباره این سایت