در هر نت آهنگ غرق شده و نیازمند کمک هستم. نیازمند یک تو گوشی جانانه که مرا از این حال و هوا بیرون بکشد. من برای تعریف کردن چیزی اینجا نیامده‌ام. برای داستان گفتن آدم‌های دیگری هستند که می‌توانید به آن‌ها گوش کنید. من اینجا هستم که جملات را، خوره‌های ذهنم، پشت سر هم قطار کنم و از روی ریل افسردگی‌ام به سمت شما بفرستم. قطاری با بار ویروس. ناقل درد و رنج و اشک و آه. خارج از این نوشته‌ها من خوبم، به بهترین نحو تظاهر به شادی می‌کنم و همه، به جز یک نفر را، گول می‌زنم. شاید فکر کنید آن یک نفر از خانواده‌ام، دوستان نزدیکم، روانشناسم یا مربیانم است. نه. خود بخت برگشته‌ی بی‌مغزم هستم که قانع نمی‌شوم. با قهقهه‌های زنگ‌دار قانع نمی‌شوم. زنگ خنده‌هایم به صدای مار زنگی می‌ماند. همان‌قدر مسموم و حاوی هشدار حمله‌ای که تا لحظاتی دیگر صورت می‌گیرد. در مقیاس مار، لحظه و در مقیاس من احتمالا چند روز دیگه فروپاشی اتفاق می‌افتد. دور بایستید و نگاه کنید و مراقب باشید.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها