ماکان جان سلام،
این آخرین مکالمه‌ی من و شماست. امیدوارم که حالت خوب باشه و اون بالا که هستی به ما فانیا فکر نکنی و زندگی جاودانه‌ات رو با خوشی بگذرونی. امیدوارم اونجایی که هستی باب میلت باشه عزیزم. نمی‌دونم زمان اون بالا چجوری میگذره ولی امیدوارم آینده‌ی خوبی داشته باشی. قرار نبود انقدر زود بری پیش برادرت‌.
از حال من اگر بپرسی باید بگم خوبم. هر از چند گاهی به آسمون نگاه میکنم و تصور میکنم شما نشستی یه گوشه‌ی عرش کبریایی و میبینی چقدر غم دارم و چقدر جات خالیه و کاری نمی‌کنی. لبخندای مهربونت یادم میاد و دوباره دلم گرم میشه و ادامه میدم. تو این چند ماهی که از عزیمتت میگذره خیلی سعی کردم ازت متنفر بشم یا همه چی رو فراموش کنم یا با آرامش عاشقت بمونم. نشده بود. تا پریروز که اومدم بهت سر بزنم نشده بود.
پریروز اومدم خوابیدم رو سنگ کنارت، سونات مهتابمون رو گذاشتم و واست از همه چیز حرف زدم. از اون پسر جدیده، از نیاز داشتن به راهنماییات، از پیچیدگی درسا، از سطح دغدغه‌ی بچه‌ها، از شلوغی‌های اخیر، از خواهر مهربونت که بعد از فوتت با اینکه خودش حالش بد بود چند روز یه بار سراغ منو می‌گرفت، از پیرهن آبی نفتی قشنگت که هنوز بوی تنت که با عطرت قاطی شده رو میده و از موهام، که تا پایین کمرم رسیده و شما نیستی که دست کنی توش و هر دفعه حیرت زده بشی که هاجر چجوری موهات انقدر خوش‌رنگ و نرمه!». حرفامو زدم و منتظر جواب نموندم. خوابیدم کنارت و به آسمون نگاه کردم و فکر کردم که شاید تو هم اون بالا به شکم خوابیدی و زل زدی به من.
معشوق من،
کاش بودی که سالگردمون رو، تولدت رو، تولدم رو جشن می‌گرفتیم. نبودی. حس میکنم روحت رو به دام انداختم با بی‌قراری‌هام. می‌خوام بذارم بری. عجیبه که بعد از دو سال هیچ یادگاری ازت ندارم که نگه دارم و بگم این پسر منه.
نامه‌ات رو بارها خوندم و به این نتیجه رسیدم که مال زمان فوتت نیست. مرگ شما فقط یه تصادف بود. مگه میشه آدم این همه عاشق یه نفر باشه و بعد خودشو بکشه؟ نمیشه.
حس میکردم آخر داستان ما اینجا نیست ولی اشتباه میکردم. اینجا دیگه صفحه‌ی آخر کتابه. ورق بزنیم کتاب تموم میشه و جلدش بسته میشه. ادامه دادن یه داستان خالی یک طرفه اشتباه بزرگی بود که من انجام دادم.
تو را میسپارم به دریا. به کوه. به باران.
آهنگ بدون تو از لئو فینکا که بار اول که خدافظی کردیم گذاشتم برات پخش  میشه و من از روی سنگت بلند میشم و لب‌های همیشه سردت رو برای آخرین بار می‌بوسم و با فاتحه ازت خداحافظی می‌کنم.

خدافظ عشقم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها